دومین مسافرت
چند روز تعطیلی که تو این ماه بود ما همراه با مادر جون اینا و خاله ها و دایی های من به اذربایجان سفر کردیم . با اینکه مسافرت کوتاه ی بود اما خیلی بهمون خوش گذشت اما تو این سفر نمیدونم چرا تو همش میگرفتی میخوابیدی و خیلی کم بیدار میموندی و همین امر هم باعث شد تا عکسهای کمی ازت بگیرم عشقم. حالا بریم سراغ عکسها. شیرین ترین خنده دنیا خنده توست عسلم با تعجب گل رو نگاه میکنی بازی با بابایی اینجا هم هندونه که عاشقشی رو خوردی و لباسات حسابی کثیف شده ...
نویسنده :
مامان ناهید
17:00